هر یک از ما یک نام خانوادگی داریم که توسط آن شناخته میشویم، این نام خانوادگی گاهی برگرفته از مکان و محیط زندگی است مانند تهرانی، شیرازی و غیره، گاهی اشاره به شغل دارد مانند کفاش، آهنگر، نجار و اسامی مشابه، گاهی به خصوصیت و ویژگی خاصی اشاره دارد
که در وجود ما هست و یا اینکه دوست میداریم داشته باشیم، مانند باانصاف، دلیر، شجاع و غیره، گاهی منسوب به شخص خاص و مشهوری در سلسله اجدادی است، مانند بسیاری از نامهای خانوادگی که به نام افراد منسوب هستند و اتفاقا منظور این نوشته هم مورد اخیر است، همانند جعفری، مرادی ، محمدی و امثال آنها، با هم نگاهی به نامهای خانوادگی در روستای قره داش میاندازیم و از همین زاویه به طایفه و زندگی طایفه ای نگاهی گذرا خواهیم داشت.
در روستای قره داش چهار نام خانوادگی نسبت به بقیه فراوانی بیشتری دارد: محمدی،مرادی ،سبحانی ،جعفری نامهای دیگری نیز هستند، اما آنها از نظر تعداد با اینها برابری نمیکنند. مانند کرد جهانی . هر یک از این نامها در واقع نشان دهنده طایفهای هستند که جد مشترکی در چند نسل قبل دارند، سرسلسلهها، این افراد هستند: محمدی . وقتی در زمان پهلوی اول شناسنامه رایج شد، با توجه به اهمیت طایفه، هر کسی نام جد معروف خود را به عنوان نام خانوادگی خود انتخاب کرد، بنابراین همه افرادی که نام خانوادگی مشترک دارند علی القاعده باید با هم فامیل باشند، این حرف در کلیت درست است، اما اگر اندکی بیشتر دقت کنیم، در مییابیم که همه کسانی که این نامهای خانوادگی را در کنار اسم خود دارند به افراد ذکر شده به عنوان سرسلسله نمیرسند، بلکه اجداد آنها افراد دیگری بودهاند، چرا این اتفاق افتاده است؟
اساساً طایفه چیست و چه نقشی در زندگی گذشته انسانها داشته است؟
آیا اکنون نیز همانند گذشته طایفهها آن اعتبار و اهمیت گذشته را دارا هستند؟
با هم به صورت بسیار اجمالی و گذرا این مباحث را پی میگیریم.
کسانی که سنشان از سی سال متجاوز است احتمالاً این طایفه بندی را در هنگام بروز مشکلات مانند: دعواها و اختلافات فامیلی و یا تصمیم گیریهای مهم همانند ازدواج و غیره مشاهده کردهاند.
معمولا یک صف بندی بزرگ بین دو یا چند گروه ایجاد میشد و هر گروه به دنبال منافع خود بود، بسیاری مواقع گروهی که خود را از یک طایفه میدانستند بر علیه گروهی دیگر از طایفهای دیگر به درگیری و تقابل برمیخاستند. اما جوانترها این نوع صف بندیهای طایفه ای را کمتر مشاهده کرده و به یاد دارند و یا شاید هیچگاه شاهدش نبودهاند.
موضوع چیست؟
اما در گذشته زندگی به شکل دیگری در جریان بوده است، هر چه در زمان به عقبتر برویم در مییابیم که زندگی ما با آنچه که زندگی اجدادمان در قدیم بوده است، فاصله و تفاوت بیشتری پیدا کرده است، این تفاوتها را میتوان در یک نگاه اجمالی به افزایش آگاهی بشری در طول زمان و مخصوصاً قرون و دهههای اخیر مربوط دانست، که باعث به وجود آمدن این تغییرات شده است.
افزایش آگاهی انسانی، در عمل و در زندگی مردم، خود را به صورت تغییر قوانین، تغییر آداب و رسوم، به خدمت گرفتن تکنولوژی، ظهور وسایل ارتباطی جدید مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و غیره نشان داده است. در چند ده ساله اخیر این تغییرات به شدت گسترده و عمیق بوده است، به عنوان مثال بخشهای زیادی از روستاهای کشور اکنون از امکانات برق، آب لوله کشی، گاز رسانی، تلفن، راه ارتباطی، امکانات آموزشی و بهداشتی و رفاهی بهرهمند شدهاند و یا در حال پیوستن به این جریان هستند. بنابراین بیشتر در جریان تعامل و ارتباط با جوامع پیرامون خود قرار گرفتهاند، اما در گذشته اینگونه نبوده است، این گذشته، گذشته چندان دوری نیست، از پنجاه سال قبل به آن طرف تر هر چه به عقبتر برویم از این شکل زندگی امروزی فاصله بیشتری میگیریم.
در قدیم به واسطه نبود مظاهر تکنولوژی جدید، ضعف حکومت مرکزی، نبود قانون و یا مساوی نبودن مردم در مقابل قانون، عملاً شکل زندگی به سمتی گرایش پیدا کرده بود که انسانها تمایل داشتند به صورت گروهی زندگی کنند، تا از امنیت و آسایش بیشتر برخوردار باشند. در واقع انتساب به یک گروه و یا طایفه به معنی برخورداری از قدرت بیشتر و قدرت بیشتر هم با بهره مندی از منافع بیشتر همراه بود، این گروه عمدتاً مبتنی بر پیوندهای خونی و نژادی بود، افراد فامیل و مرتبط با هم در داخل گروه یک نوع احساس و انگیزه مشترکی با هم پیدا میکردند که میتوانستند با استفاده از قدرت گروه در مقابل گروههای دیگر تاب تحمل داشته باشند و بتوانند راحتتر به زندگی خود ادامه دهند.
این انتساب به یک طایفه آنقدر اهمیت داشت که بعضاً کسانی که به صورت تنها و تک خانواده و یا فقط چند خانواده در یک روستا بودند، نمیتوانستند به آسودگی بقیه به زندگی خود ادامه دهند، آنها اگر نمیتوانستند خود را به گروه و یا طایفه قدرتمندی نزدیک کرده و در سایه طایفه زندگی آسوده تری را داشته باشند، یا باید به قدرتمندان باج میدادند، و یا اینکه اساساً زندگی خود را به جای دیگری منتقل میکردند، اکنون بهتر مشخص میشود که کسانی که دارای جد مشترکی با سرسلسلههای نامبرده نیستند چگونه است که دارای نام خانوادگی مشترک با آنها هستند.
اما علیرغم تغییراتی که در زندگی کنونی اتفاق افتاده است، هنوز هم در پس ذهن بعضی از افراد، مخصوصاً کسانی که عمر بیشتری از زندگیشان گذشته است و زمان بیشتری را در قدیم زندگی کردهاند، این تعلقات طایفهای همچنان پر رنگ است، و این خط کشیهای فامیلی به عنوان یک خط کشی سخت و غیر قابل عبور در ذهنشان حک شده است و هنوز هم در پارهای اوقات منافع گروهی و طایفهای خود را بر منافع عمومی دیگران ترجیح میدهند و اولین اولویت در ذهنشان منافع طایفه خود است. باید توجه کنیم که در عصر کنونی این نوع گرایشات، متحجرانه و برگشت به عقب محسوب میشود، و اتخاذ این نوع نگرش، باعث محروم شدن فرد و جامعه از ثمرات زندگی نوین خواهد بود
چقدر پسندیده است کوشش کنیم برای تعالی خود و دیگران به فکر منافع درازمدت همگانی باشیم نه صرفاً منافع فردی، خانوادگی و یا طایفهای خود.